*سرزمین پری ها*

خبر شیرین

  حکايت نماز عجيب يک دختر بچه کانون گفتگوي قرآني نوشت: يک وقتي ما( حاج آقا قرائتي) در ستاد نماز نوشتيم آقازاده‌ها، دخترخانم‌ها، شيرين‌ترين نمازي که خوانديد براي ما بنويسيد. يک دختر يازده ساله يک نامه نوشت، همه ما بُهتمان زد، دختر يازده ساله ما ريش‌سفيدها را به تواضع و کرنش واداشت. نوشت که ستاد اقامه نماز، شيرين‌ترين نمازي که خواندم اين است. گفت در اتوبوس داشتم مي‌رفتم يک مرتبه ديدم خورشيد دارد غروب مي‌کند يادم آمد نماز نخواندم، به بابايم گفتم نماز نخواندم، گفت خوب بايد بخواني، حالا که اينجا توي جاده است و بيابان، گفت برويم به راننده بگوييم نگه‌دار، گفت راننده بخاطر يک بچه دختر نگ...
17 آذر 1391

معرفی کودکان بهشتی

شناسنام ه حضرت علی اصغر علیه السلام     عبدالله بن حسین علیه السلام که به علی اصغر معروف است فرزند امام حسین علیه السلام است. مادرش رُباب دختر اِمْرَءُ الْقَیْس و خواهرش سکینه می ‏باشد. عبداللّه‏ در مدینه متولد شد.  (1) در زيارت ناح يه مقدسه، درباره اين کودک شهيد، آمده است: «السلام علی عبدالله بن الحسين، الطفل الرضيع، المرمی الصريع، المشحط دما، المصعد دمه فی السماء، المذبوح بالسهم فی حجر ابيه، لعن الله راميه حرملة بن کاهل الأسدی». و در يکی از زيارتنامه‏ های عاشورا آمده است:«و علی ولدک علی الأصغر الذی فج...
16 آذر 1391

متن کامل شعر محتشم کاشانی :باز این چه شورش است که در خلق عالم است ...

باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است این صبح تیره باز دمید از کجا کزو کار جهان و خلق جهان جمله درهم است گویا طلوع میکند از مغرب آفتاب کاشوب در تمامی ذرات عالم است گرخوانمش قیامت دنیا بعید نیست این رستخیز عام که نامش محرم است در بارگاه قدس که جای ملال نیست سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند گویا عزای اشرف اولاد آدم است خورشید آسمان و زمین، نور مشرقین پرورده ی کنار رسول خدا، حسین کشتی شکست خورده ی طوفان کربلا در خاک و خون طپیده میدان ک...
16 آذر 1391

درسی از عاشورا

الفبای عاشورا   خال لب تو نقطه ی آغاز درسمان اول "الف" مثال "ابالفضل"، "آسمان" "با" مثل بانوان حرم مثل بی کفن "تا" مثل تاولی که زده پای کودکان "ث" ثار الله ست و ثریای عاشقی "جیم" جای پای اسب عدو، جسم نیمه جان "ح" مثل حجمه، حمله و حیرانی و حسین "خ" مثل خون و خستگی و خصم و خیزران "د" مثل درد و داغ و دل و دست بی علم "ذ" مثل ذوالجناح که شد ذوب از فغان "ر" مثل راه شام، رقیه که آب شد "ز" مثل زردی رخ گل های بوستان "س" مثل سایه ی سر و سر نیزه و سنین "ش" مثل شاخه ای که شده خشک از خزان "ص" مثل صبر و صدمه و صهبا و صاعقه "ض" مثل ضجّه ناله و فریاد ع...
16 آذر 1391