*سرزمین پری ها*

داستان های کودکانه

1392/1/15 20:53
نویسنده : زهرا چگینی
909 بازدید
اشتراک گذاری

زرد ترسناک           

زرد ترسناک

 

کوتی کوتی به مدرسه می رفت که چیزی روی کله اش افتاد.

ترسید و جیغ و جاغ کرد:جیغ...جاغ...جیغ...جوق!

همسایه ها  ترسیدند و سر رسیدند.

یکی گفت: چه خبره کوتی کوتی! چرا آژیر می کشی؟

دیگری گفت: کوتی کوتی نبود که آمبولانس بود.

کوتی کوتی گفت: نه خیر، من بودم. یک چیز ترسناک رویم افتاده. کمک کنید.

خاله موشه آن چیز ترسناک را از روی کوتی کوتی برداشت.

این یک برگ است، جیغالو! برگ درخت، برگ که این همه جیغ و جاغ ندارد.

کوتی کوتی با تعجب به برگ دست کشید.

پس چرا زرد است؟ مگر برگ ها سبز نیستند؟

جیرجیرک گفت:شاید  برگ درخت آلو زرد است. و جیر و جیر و جیر خندید.

مگس گفت: شاید هم برگ درخت هویج باشد. و ویز ویز ویز خندید.

کوتی کوتی گفت: خودتان را مسخره کنید، همسایه های بی مزه.

بعد برگ را گذاشت روی پشتش و راه افتاد و گفت: از خانم معلم می پرسم. او جواب همه چیز را می داند.

نرم و آهسته به طرف مدرسه راه افتاد.

اتفاقاً درس آن روز فصل پاییز بود.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

تبسم
1 بهمن 91 23:58
وبلاگت خیلی قشنگه موفق باشی
حسن دیناروند
2 بهمن 91 14:46
زهرا خانم بسیار عالی بود موفق باشید